رحیم خان خانان
غزل، قطعه و ابیات پراکنده
غزل : شمار شوق ندانستهام که تا چندست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمار شوق ندانسته ام که تا چندست جز اینقدر که دلم سخت آرزومندست به کیش صدق و صفا حرف بیگانه است نگاه اهل محبت تمام سوگندست نه دام دانم و نه دانه، اینقدر دانم که پای تا به سرم هرچه هست در بندست خیال آفت جان گشت و خواب دشمن چشم بلای نیم شبست این نه عهد و پیوندست مرا فروخت محبت ولی ندانستم که مشتری چه کسست و بهای من چندست ادای حق محبت عنایتی ست زدوست وگرنه خاطر عاشق به هیچ خرسندست به دوستی که به جز دوستی نمی دانم خدای داند و آنکو مرا خداوندست از آن خوشم به سخن های دلکش تو رحیم که اندکی باداهای عشق مانندست رحیم خان خانان