مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۳۸۶: آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم تا بخت در رو خفته را چون بخت سرو استان کنیم همچون غریبان چمن بی پا روان گشته به فن هم بسته پا هم گام زن عزم غریبستان کنیم جانی که رست از خاکدان نامش روان آمد روان ما جان زانوبسته را هم منزل ایشان کنیم ای برگ قوت یافتی تا شاخ را بشکافتی چون رستی از زندان بگو تا ما در این حبس آن کنیم ای سرو بر سرور زدی تا از زمین سر ورزدی سر در چه سیر آموختت تا ما در آن سیران کنیم ای غنچه گلگون آمدی وز خویش بیرون آمدی با ما بگو چون آمدی تا ما ز خود خیزان کنیم آن رنگ عبهر از کجا وان بوی عنبر از کجا وین خانه را در از کجا تا خدمت دربان کنیم ای بلبل آمد داد تو من بنده فریاد تو تو شاد گل ما شاد تو کی شکر این احسان کنیم ای سبزپوشان چون خضر ای غیب ها گویان به سر تا حلقه گوش از شما پردر و پرمرجان کنیم بشنو ز گلشن رازها بی حرف و بی آوازها برساخت بلبل سازها گر فهم آن دستان کنیم آواز قمری تا قمر بررفت و طوطی بر شکر می آورد الحان تر جان مست آن الحان کنیم مولانا بلخی