مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۳۸۳: تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم هر جا خیال شه بود باغ و تماشاگه بود در هر مقامی که روم بر عشرتی بر می تنم درها اگر بسته شود زین خانقاه شش دری آن ماه رو از لامکان سر درکند در روزنم گوید سلام علیک هی آوردمت صد نقل و می من شاهم و شاهنشهم پرده سپاهان می زنم من آفتاب انورم خوش پرده ها را بردرم من نوبهارم آمدم تا خارها را برکنم هر کس که خواهد روز و شب عیش و تماشا و طرب من قندها را لذتم بادام ها را روغنم گویم سخن را بازگو مردی کرم ز آغاز گو هین بی ملولی شرح کن من سخت کند و کودنم گوید که آن گوش گران بهتر ز هوش دیگران صد فضل دارد این بر آن کان جا هوا این جا منم رو رو که صاحب دولتی جان حیات و عشرتی رضوان و حور و جنتی زیرا گرفتی دامنم هم کوه و هم عنقا تویی هم عروه الوثقی تویی هم آب و هم سقا تویی هم باغ و سرو و سوسنم افلاک پیشت سر نهد املاک پیشت پر نهد دل گویدت مومم تو را با دیگران چون آهنم مولانا بلخی