مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۳۸۱: هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم در خانه گر می باشدم پیشش نهم با وی خورم مستی که شد مهمان من جان منست و آن من تاج من و سلطان من تا برنشیند بر سرم ای یار من وی خویش من مستی بیاور پیش من روزی که مستی کم کنم از عمر خویشش نشمرم چون وقف کردستم پدر بر باده های همچو زر در غیر ساقی ننگرم وز امر ساقی نگذرم چند آزمایم خویش را وین جان عقل اندیش را روزی که مستم کشتیم روزی که عاقل لنگرم کو خمر تن کو خمر جان کو آسمان کو ریسمان تو مست جام ابتری من مست حوض کوثرم مستی بیاید قی کند مستی زمین را طی کند این خوار و زار اندر زمین وان آسمان بر محترم گر مستی و روشن روان امشب مخسب ای ساربان خاموش کن خاموش کن زین باده نوش ای بوالکرم مولانا بلخی