مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۳۷۷: ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم تو کعبه ای هر جا روم قصد مقامت می کنم هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می زنم ور حاضری پس من چرا در سینه دامت می کنم دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست زان روزن دزدیده من چون مه پیامت می کنم ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو ای جان هر مهجور تو جان را غلامت می کنم من آینه دل را ز تو این جا صقالی می دهم من گوش خود را دفتر لطف کلامت می کنم در گوش تو در هوش تو و اندر دل پرجوش تو این ها چه باشد تو منی وین وصف عامت می کنم ای دل نه اندر ماجرا می گفت آن دلبر تو را هر چند از تو کم شود از خود تمامت می کنم ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظاره گر بنگر کز این جمله صور این دم کدامت می کنم گه راست مانند الف گه کژ چو حرف مختلف یک لحظه پخته می شوی یک لحظه خامت می کنم گر سال ها ره می روی چون مهره ای در دست من چیزی که رامش می کنی زان چیز رامت می کنم ای شه حسام الدین حسن می گوی با جانان که من جان را غلاف معرفت بهر حسامت می کنم مولانا بلخی