مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۳۵۰: چشم تو با چشم من هر دم بیقیل و قال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم تو با چشم من هر دم بی قیل و قال دارد در درس عشق بحث و جواب و سؤال گاه کند لاغرم همچو لب ساغرم گاه کند فربهم تا نروم در جوال چون کشدم سوی طوی من بکشم گوش شیر چونک نهان کرد روی ناله کنم از شغال چون نگرم سوی نقش گوید ای بت پرست چشم نهم سوی مال او دهدم گوشمال گویمش ای آفتاب بر همه دل ها بتاب جمله جهان ذره ها نور خوشت را عیال سر بزن ای آفتاب از پس کوه سحاب هر نظری را نما بی سخنی شرح حال بازمگیر آب پاک از جگر شوره خاک منع مکن از جلال پرتو نور جلال جلوه چو شد نور ما آن ملک نورها نور شود جمله روح عقل شود بی عقال ای که میش خورده ای از چه تو پژمرده ای باغ رخش دیده ای باز گشا پر و بال باز سرم گشت مست هیچ مگو دست دست باقی این بایدت رو شب و فردا تعال مولانا بلخی