مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۳۲۷: تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ خراب گنج تو دارد چرا شود دلتنگ جهان شکست و تو یار شکستگان باشی کجاست مست تو را از چنین خرابی ننگ فلک ز مستی امر تو روز و شب در چرخ زمین ز شادی گنج تو خیره مانده و دنگ وظیفه تو رسید و نیافت راه ز در زهی کرم که ز روزن بکردیش آونگ شنیده ایم که شاهان به جنگ بستانند ندیده ایم که شاهان عطا دهند به جنگ ز سنگ چشمه روان کرده ای و می گویی بیا عطا بستان ای دل فسرده چو سنگ کنار و بوسه رومی رخانت می باید ز روی آینه دل به عشق بزدا زنگ تعلقیست عجب زنگ را بدین رومی تعلقیست نهانی میان موش و پلنگ دهان ببند که تا دل دهانه بگشاید فروخورد دو جهان را به یک زمان چو نهنگ چو ما رویم ره دل هزار فرسنگست چو خطوتین دل آمد کجا بود فرسنگ اگر نه مفخر تبریز شمس دین جویاست چرا شود غم عشقش موکل و سرهنگ مولانا بلخی