مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۳۷۱: ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کردهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام زان می که در پیمانه ها اندرنگنجد خورده ام مستم ز خمر من لدن رو محتسب را غمز کن مر محتسب را و تو را هم چاشنی آورده ام ای پادشاه صادقان چون من منافق دیده ای با زندگانت زنده ام با مردگانت مرده ام با دلبران و گلرخان چون گلبنان بشکفته ام با منکران دی صفت همچون خزان افسرده ام ای نان طلب در من نگر والله که مستم بی خبر من گرد خنبی گشته ام من شیره ای افشرده ام مستم ولی از روی او غرقم ولی در جوی او از قند و از گلزار او چون گلشکر پرورده ام روزی که عکس روی او بر روی زرد من فتد ماهی شوم رومی رخی گر زنگی نوبرده ام در جام می آویختم اندیشه را خون ریختم با یار خود آمیختم زیرا درون پرده ام آویختم اندیشه را کاندیشه هشیاری کند ز اندیشه بیزاری کنم ز اندیشه ها پژمرده ام دوران کنون دوران من گردون کنون حیران من در لامکان سیران من فرمان ز قان آورده ام در جسم من جانی دگر در جان من قانی دگر با آن من آنی دگر زیرا به آن پی برده ام گر گویدم بی گاه شد رو رو که وقت راه شد گویم که این با زنده گو من جان به حق بسپرده ام خامش که بلبل باز را گفتا چه خامش کرده ای گفتا خموشی را مبین در صید شه صدمرده ام مولانا بلخی