مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۳۱۷: آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک شنگینک و منگینک سربسته به زرینک چون منکر مرگست او گوید که اجل کو کو مرگ آیدش از شش سو گوید که منم اینک گوید اجلش کای خر کو آن همه کر و فر وان سبلت و آن بینی وان کبرک و آن کینک کو شاهد و کو شادی مفرش به کیان دادی خشتست تو را بالین خاکست نهالینک ترک خور و خفتن گو رو دین حقیقی جو تا میر ابد باشی بی رسمک و آیینک بی جان مکن این جان را سرگین مکن این نان را ای آنک فکندی تو در در تک سرگینک ما بسته سرگین دان از بهر دریم ای جان بشکسته شو و در جو ای سرکش خودبینک چون مرد خدابینی مردی کن و خدمت کن چون رنج و بلا بینی در رخ مفکن چینک این هجو منست ای تن وان میر منم هم من تا چند سخن گفتن از سینک و از شینک شمس الحق تبریزی خود آب حیاتی تو وان آب کجا یابد جز دیده نمگینک مولانا بلخی