مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۲۹۲: آمد آن خواجه سیماترش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد آن خواجه سیماترش وان شکرش گشته چو سرکا ترش با همگان روترش است ای عجب یا که به بیرون خوش و با ما ترش از کرم خواجه روا نیست این با همه خوش با من تنها ترش زین بگذشتیم دریغست و حیف آن رخ خوش طلعت زیبا ترش ای ز تو خندان شده هر جا حزین وی ز تو شیرین شده هر جا ترش شاد زمانی که نهان زیر لب یار همی خندد و لالا ترش گر ترشی این دم شرطی بنه که نبود روی تو فردا ترش بهر خدا قاعده نو منه هیچ بود قاعده حلوا ترش این ترشی در چه و زندان بود دید کسی باغ و تماشا ترش یوسف خوبان چو به زندان بماند هیچ نگشت آن گل رعنا ترش تا به سخن آمد دیوار و در کز چه نه ای ای شه و مولا ترش گفت اگر غرقه سرکا شوم کی هلدم رحمت بالا ترش می دهم عشق و ندیمی کند غرقه شود در می و صهبا ترش دست فشان روح رود مست تا میمنه که نیست بدان جا ترش بس کن و در شهد و شکر غوطه خور کت نهلد فضل موفا ترش مولانا بلخی