مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۲۹۰: مست گشتم ز ذوق دشنامش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست گشتم ز ذوق دشنامش یا رب آن می بهست یا جامش طرب افزاترست از باده آن سقط های تلخ آشامش بهر دانه نمی روم سوی دام بلک از عشق محنت دامش آن مهی که نه شرقی و غربیست نور بخشد شبش چو ایامش خاک آدم پر از عقیق چراست تا به معدن کشد به ناکامش گوهر چشم و دل رسول حقست حلقه گوش ساز پیغامش تن از آن سر چو جام جان نوشد هم از آن سر بود سرانجامش سرد شد نعمت جهان بر دل پیش حسن ولی انعامش شیخ هندو به خانقاه آمد نی تو ترکی درافکن از بامش کم او گیر و جمله هندوستان خاص او را بریز بر عامش طالع هند خود زحل آمد گر چه بالاست نحس شد نامش رفت بالا نرست از نحسی می بد را چه سود از جامش بد هندو نمودم آینه ام حسد و کینه نیست اعلامش نفس هندوست و خانقه دل من از برون نیست جنگ و آرامش بس که اصل سخن دو رو دارد یک سپید و دگر سیه فامش مولانا بلخی