مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۲۸۲: تمام اوست که فانی شدست آثارش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تمام اوست که فانی شدست آثارش به دوستگانی اول تمام شد کارش مرا دلیست خراب خراب در ره عشق خراب کرده خراباتیی به یک بارش بگو به عشق بیا گر فتاده می خواهی چنان فتاد که خواهی بیا و بردارش میا به پیش ز درش ببین که می ترسم ز شعله ها که بسوزی ز سوز اسرارش وگر بگیردت آتش به سوی چشم من آ که سیل سیل روانست اشک دربارش حدیث موسی و سنگ و عصا و چشمه آب ز اشک بنده ببینی به وقت رفتارش برآر بانگ و بگو هر کجا که بیماریست صلای صحت و دولت ز چشم بیمارش برآ به کوه و بگو هر کجا که خفته دلیست صلای بینش و دانش ز بخت بیدارش که نور من شرح الله صدره شمعیست که در دو کون نگنجد فروغ انوارش مولانا بلخی