مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۲۶۵: آن مه که هست گردون گردان و بیقرارش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن مه که هست گردون گردان و بی قرارش وان جان که هست این جان وین عقل مستعارش هر لحظه اختیاری نو نو دهد به جان ها وین اختیارها را بشکسته اختیارش من جسم و جان ندانم من این و آن ندانم من در جهان ندانم جز چشم پرخمارش آن روی همچو روزش وان رنگ دلفروزش وان لطف توبه سوزش وان خلق چون بهارش عشقش بلای توبه داده سزای توبه آخر چه جای توبه با عشق توبه خوارش چون دوست و دشمن او هستند رهزن او ماییم و دامن او بگرفته استوارش از عشق جام و دورش شاید کشید جورش چون گوش دوست داری می بوس گوشوارش من حلقه های زلفش از عشق می شمارم ور نه کجا رسد کس در حد و در شمارش لطفش همی شمارم دل با دم شمرده جانیش بخش آخر ای کشته زار زارش مولانا بلخی