مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۲۲۵: ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش همه مهرست و دلداری همه عیش است و آسایش هر آنچ از فقر کار آید به باغ جان به بار آید به ما از شهریار آید و باقی جمله آرایش همه دیدست در راهش همه صدرست درگاهش وگر تن هست در کاهش ببین جان را تو افزایش ببین تو لطف پاکی را امیر سهمناکی را که او یک مشت خاکی را کند در لامکان جایش بسی کوران و ره شینان از او گشتند ره بینان بسی جان های غمگینان چو طوطی شد شکرخایش بسی زخمست بی دشنه ز پنج و چار وز شش نه ز عشق آتش تشنه که جز خون نیست سقایش زهی شیرین که می سوزم چو از شمعش برافروزم زهی شادی امروزم ز دولت های فردایش چرا من خاکی و پستم ازیرا عاشق و مستم چرا من جمله جانستم ز عشق جسم فرسایش به پیش عاشقان صف صف برآورده به حاجب کف ز زخم اوست دل چون دف دهان از ناله سرنایش از او چونست این دل چون کز او غرقست ره ره خون وز او غوغاست در گردون و ناله جان ز هیهایش دلا تا چند پرهیزی بگو تو شمس تبریزی بنه سر تو ز سرتیزی برای فخر بر پایش مولانا بلخی