مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف س تا ل
غزل شمارهٔ ۱۲۱۱: ای روترش به پیشم بد گفتهای مرا پس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای روترش به پیشم بد گفته ای مرا پس مردار بوی دارد دایم دهان کرکس آن گفته پلیدت در روی شدت پدیدت پیدا بود خبیثی در روی و رنگ ناکس ما راست یار و دلبر تو مرگ و جسک می خور هین کز دهان هر سگ دریا نشد منجس بیت القدس اگر شد ز افرنگ پر از خوکان بدنام کی شد آخر آن مسجد مقدس این روی آینه ست این یوسف در او بتابد بیگانه پشت باشد هر چند شد مقرنس خفاش اگر سگالد خورشید غم ندارد خورشید را چه نقصان گر سایه شد منکس ضحاک بود عیسی عباس بود یحیی این ز اعتماد خندان وز خوف آن معبس گفتند از این دو یا رب پیش تو کیست بهتر زین هر دو چیست بهتر در منهج مؤسس حق گفت افضل آنست کش ظن به من نکوتر که حسن ظن مجرم نگذاردش مدنس تو خود عبوس گینی نه از خوف و طمع دینی از رشک زعفرانی یا از شماتت اطلس این دو به کار ناید جز ناروا نشاید ای وای آن که در وی باشد حسد مغرس واهل ز دست او را تبت بس است او را هر کو عدوی مه شد ظلمات مر ورا بس اعدات آفتابا می دان یقین خفاشند هم ننگ جمله مرغان هم حبس لیل عسعس ابتر بود عدوش وان منصبش نماند در دیده کی بماند گر درفتد در او خس مولانا بلخی