مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف ر - ز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۲: تو چشم شیخ را دیدن میاموز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو چشم شیخ را دیدن میاموز فلک را راست گردیدن میاموز تو کل را جمع این اجزا مپندار تو گل را لطف و خندیدن میاموز تو بگشا چشم تا مهتاب بینی تو مه را نور بخشیدن میاموز تو عقل خویش را از می نگهدار تو می را عقل دزدیدن میاموز تو باز عقل را صیادی آموز چنین بیهوده پریدن میاموز یتیمان فراقش را بخندان یتیمان را تو نالیدن میاموز دل مظلوم را ایمن کن از ترس دل او را تو لرزیدن میاموز تو ظالم را مده رخصت به تأویل ستیزا را ستیزیدن میاموز زبان را پردگی می دار چون دل زبان را پرده بدریدن میاموز تو در معنی گشا این چشم سر را چو گوشش حرف برچیدن میاموز مولانا بلخی