مخفی بدخشی
غزل های مخفی بدخشی
چشم جادویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زجام باده شوقش، زبس سرشار و مدهوشم جنون هر لحظه می گوید، نهان صد راز در گوشم بخود درمانده ام یارب نمی دانم سرا پارا نگاه چشم جادویی، مگر کردست مدهوشم ربوده قامت و رخساره و لعل لب و چشمش ز تن تاب و زرخ رنگ و ز دل صبرو ز سرهوشم چو مجنون بوسه بر چشم غزالان دادم و گفتم نثار مد ابروشم، فدای چشم آهوشم اگر در زلف مشکینش بشد از کف دل و دینم ز شام کفر بیرون کرد آن صبح بناگوشم چنان بیگانه کرد از عقل و هوشم عشوه ی ساقی که تا دور قیامت بر نمی آید بسر هوشم بنالد طبع من با غنچه ات ای باغبان مخروش خراب لعل مینوشم خراب خال هندوشم روم در باغ و بیخود هر نفس در پای سرو می افتم در آن ساعت که یاد آید از آن سرو قبا پوشم نه مخفی کفر را دانم نه آیین مسلمانی ز دین و دل برون کردست، آن زلف سیه پوشم مخفی بدخشی