مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۱۰۱۳: اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر حریف منی پس بگو که دوش چه بود میان این دل و آن یار می فروش چه بود فدیت سیدنا انه یری و یجود الی البقاء یبلغ من الفناء یذود اگر به چشم بدیدی جمال ماهم دوش مرا بگو که در آن حلقه های گوش چه بود معاد کل شرود طغی و منه نی مثال ظلک ان طال هو الیک یعود وگر تو با من هم خرقه ای و همرازی بگو که صورت آن شیخ خرقه پوش چه بود بامر حافظ الله المکان یعی بمس عاطفه الله الزمان ولود اگر فقیری و ناگفته راز می شنوی بگو اشارت آن ناطق خموش چه بود ایا فؤاد فذب فی لظی محبته ایا حیاه فدومی فقد اتاک خلود وگر نخفتی و از حال دوش آگاهی بگو که نیم شب آن نعره و خروش چه بود ترید جبر جبیر الفؤاد فانکسرن ترید نحله تاج فلا تنی به سجود از آنچ جامه و تن پاره پاره می کردیم بیار پارگکی تا که رنگ و بوش چه بود برغم انفک لا تنکسر کما الحیوان به نصف وجهک لا تسجدن شبیه یهود وگر چو یونس رستی ز حبس ماهی و بحر بگو که معنی آن بحر و موج و جوش چه بود یقول لیت حبیبی یحبنی کرما الیس حبک تأثیر حب ود ودود وگر شناخته ای کاصل انس و جان ز کجاست یکیست اصل پس این وحشت وحوش چه بود ایا نضاره عیشی بما تهیجنی متی تقر عیونی و صاحبی مفقود وگر بدیدی جانی که پشت و رویش نیست گه تصور عشاق پشت و روش چه بود لئن سکرت بما قد سقیتنی یا دهر اکون مثلک لدا لربه لکنود وگر ز عشق تو سردفتر غرض ماییم هزار دفتر و پیغام و گفت و گوش چه بود مولانا بلخی