مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۱۰۰۶: عشق مرا بر همگان برگزید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق مرا بر همگان برگزید آمد و مستانه رخم را گزید شکر کز آن کان زر جعفری روی مرا نادره گازی رسید باد تکبر اگرم در سرست هم ز دم اوست که در من دمید کرد مرا خشم مه و بر رخم گنبد نیلی سره نیلی کشید باده فراوان و یکی جام نی بوسه پیاپی شد و لب ناپدید ای شب کفر از مه تو روز دین گشته یزید از دم تو بایزید گو سگ نفس این همه عالم بگیر کی شود از سگ لب دریا پلید قفل خداییش بسی خون که ریخت خونش بریزیم چو آمد کلید جان به سعادت بکشد نفس را تا به هم افتند سعید و شهید هیچ شکاری نرهد زان صیاد کو ز سگی های سگ تن رهید ای خرف پیر جوان شو ز سر تازه شد از یار هزاران قدید وی بدن مرده برون آ ز گور صور دمیدند ز عرش مجید خامش و بشنو دهل خامشان ایدک الله به عیش جدید مولانا بلخی