مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۶۷: رسم نو بین که شهریار نهاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رسم نو بین که شهریار نهاد قبله مان سوی شهر یار نهاد نقد عشاق را عیار نبود او ز کان کرم عیار نهاد گل صدبرگ برگ عیش بساخت روی سوی بنفشه زار نهاد هر که را چون بنفشه دید دوتا کرد یکتا و در شمار نهاد بی دلان را چو دل گرفت به بر سرکشان را چو سر خمار نهاد منتظر باش و چشم بر در دار کو نظر را در انتظار نهاد غم او را کنار گیر که غم روی بر روی غمگسار نهاد کس چه داند که گلشن رخ او بر دل بی دلم چه خار نهاد از دل بی دلم قرار مجوی کاندر او درد بی قرار نهاد آهوان صید چشم او گشتند چونک رو جانب شکار نهاد آن زره موی در کمان ز کمین تیرهای زره گذار نهاد خویشتن را چو در کنار گرفت خلق را دور و برکنار نهاد رحمتش آه عاشقان بشنید آهشان را بس اعتبار نهاد در عنایات خویششان بکشید جرمشان را به جای کار نهاد نور عشاق شمس تبریزی نور در دیده شمس وار نهاد مولانا بلخی