مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۶۶: دیده خون گشت و خون نمیخسبد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده خون گشت و خون نمی خسبد دل من از جنون نمی خسبد مرغ و ماهی ز من شده خیره کاین شب و روز چون نمی خسبد پیش از این در عجب همی بودم کآسمان نگون نمی خسبد آسمان خود کنون ز من خیره است که چرا این زبون نمی خسبد عشق بر من فسون اعظم خواند جان شنید آن فسون نمی خسبد این یقینم شدست پیش از مرگ کز بدن جان برون نمی خسبد هین خمش کن به اصل راجع شو دیده راجعون نمی خسبد مولانا بلخی