مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۶۰: به حارسان نکوروی من خطاب کنید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به حارسان نکوروی من خطاب کنید که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید گهی به خاطر بیگانگان سؤال دهید گهی دل همه را سخره جواب کنید و چون شدند همه سخره سؤال و جواب شما به خلوت ساغر پر از شراب کنید دلی که نیست در اندیشه سؤال و جواب وی آفتاب جهان شد بدو شتاب کنید زنید خاک به چشمی که باد در سر اوست دو چشم آتشی حاسدان پرآب کنید از آن که هر که جز این آب زندگی باشد سراب مرگ بود پشت بر سراب کنید چو زندگی ابد هست اندر آب حیات به ترک عمر به صد رنگ شیخ و شاب کنید گداز عاشق در تاب عشق کی ماند به خدمتی که شما از پی ثواب کنید چو کف جود و سخاوت به لطف بگشاید نشاید این که شما قصه سحاب کنید وگر ز تن حشم زنگبار خون آرد سپاه قیصر رومی شما حراب کنید به یک نظر چو بکرد او جهان جان معمور چرا چو جغد حدیث تن خراب کنید که صد هزار اسیرند پیش زنگ از روم مخنثی چه بود فک آن رقاب کنید لوای دولت مخدوم شمس دین آمد گروه بازصفت قصد آن جناب کنید مولانا بلخی