مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۴۲: اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خواهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خواهد تو هم به صلح گرایی اگر خدا خواهد هزار عاشق داری تو را به جان جویان که تا سعادت و دولت ز ما که را خواهد ز عشق عاشق درویش خلق در عجبند که آنچ رشک شهانست او چرا خواهد عجب نباشد اگر مرده ای بجوید جان و یا گیاه بپژمرده ای صبا خواهد و یا دو دیده کور از خدا بصر جوید و یا گرسنه ده ساله ای نوا خواهد همه دعا شده ام من ز بس دعا کردن که هر که بیند رویم ز من دعا خواهد ولی به چشم تو من رنگ کافران دارم که چشم خیره کشت بیندم غزا خواهد اگر مرا نکشد هجر تو ز من بحلست اسیر کشته ز غازی چه خونبها خواهد سلام و خدمت کردم بگفتیم چونی چنان بود مس مسکین که کیمیا خواهد چنان برآید صورت که بست صورتگر چنان بود تن خسته کیش دوا خواهد ز آفتاب مزن گفت و گوی چون سایه ز سایه ذره گریزد همه ضیا خواهد زهی سخاوت و ایثار شمس تبریزی که شمس گنبد خضرا از او عطا خواهد مولانا بلخی