مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۱۸: چو کارزار کند شاه روم با شمشاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو کارزار کند شاه روم با شمشاد چگونه گردم خرم چگونه باشم شاد جهان عقل چو روم و جهان طبع چو زنگ میان هر دو فتاده ست کارزار و جهاد شما و هر چه مراد شماست در عالم من و طریق خداوند مبدا و ایجاد به اختلاف دو شمشیر نیست امن طریق که اختلاف مقرر ز شورش اضداد ولیک ملک مقرر نصیبه خردست که امن و خوف نداند کلوخ و سنگ و جماد چراغ عقل در این خانه نور می ندهد ز پیچ پیچ که دارد لهب ز یاغی باد فرشته رست به علم و بهیمه رست به جهل میان دو به تنازغ بماند مردم زاد گهی همی کشدش علم سوی علیین گهیش جهل به پستی که هر چه بادا باد نشسته جان که به یک سو کند ظفر این را که تا رهم ز کشاکش شوم خوش و منقاد چو نیم کاره شد این قصه چون دهان بستی ز بیم ولوله و شر و فتنه و فریاد مولانا بلخی