مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۱۷: به یارکان صفا جز می صفا مدهید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به یارکان صفا جز می صفا مدهید چو می دهید بدیشان جدا جدا مدهید در این چنین قدح آمیختن حرام بود به عاشقان خدا جز می خدا مدهید برهنگان ره از آفتاب جامه کنید برهنگان ره عشق را قبا مدهید چو هیچ باد صبایی به گردشان نرسد به جانشان خبر از وعده صبا مدهید به بوی وصل اگر عاشقی قرار گرفت بهانه را نپذیرم بهانه ها مدهید شراب حاضر و معشوق مست و من عاشق مرا قرار نباشد به بو مرا مدهید شراب آتش و ما زاده ایم از آتش اگر حریف شناسید جز به ما مدهید برای زخم چنین غازیان بود مرهم کسی که درد ندارد بدو دوا مدهید چو تاج مفخر تبریز شمس دین آمد لقای هر دو جهان جز بدان لقا مدهید مولانا بلخی