مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۱۳: بگو به گوش کسانی که نور چشم منند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگو به گوش کسانی که نور چشم منند که باز نوبت آن شد که توبه ها شکنند هزار توبه و سوگند بشکنند آن دم که غمزه های دلارام طبل حسن زنند چو یار مست خرابست و روز روز طرب به غیر شنگی و مستی بیا بگو چه کنند به گوش هوش بگفتم به آب روی برو که این دم ار که قافی هم از بنت بکنند ز بس که خرقه گرو برد پیر باده فروش کنون به کوی خرابات جمله بوالحسن اند بگیر مطرب جانی قنینه کانی نواز تنتن تنتن که جمله بی تو تنند مقیم همچو نگین شو به حلقه عشاق که غیر حلقه عشاق جمله ممتحنند به جان جمله مردان که هر که عاشق نیست همه زنند به معنی ببین زنان چه زنند به جان جمله جان ها که هر کش آن جان نیست همه تنند نگه کن فروتنان چه تنند خموش باش که گفتی از این سپیتر چیست خسان سیاه گلیمند اگر چه یاسمنند مولانا بلخی