مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۰۴: ز باد حضرت قدسی بنفشه زار چه میشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز باد حضرت قدسی بنفشه زار چه می شد درخت های حقایق از آن بهار چه می شد دل از دیار خلایق بشد به شهر حقایق خدای داند کاین دل در آن دیار چه می شد ز های و هوی حریفان ز نای و نوش ظریفان هوای نور صبوح و شراب نار چه می شد هزار بلبل مست و هزار عاشق بی دل در آن مقام تحیر ز روی یار چه می شد چو عشق در بر سیمین کشید عاشق خود را ز بوسه های چو شکر در آن کنار چه می شد در آن طرف که ز مستی تو گل ز خار ندانی عجب که گل چه چشید و عجب که خار چه می شد میان خلعت جانان قبول عشق خرامان به بارگاه تجلی ز کار و بار چه می شد به باد و آتش و آب و به خاک عشق درآمد به نور یک نظر عشق هر چهار چه می شد چو شمس مفخر تبریز زد آتشی به درختی ز شعله های لطیفش درخت و بار چه می شد مولانا بلخی