مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۹۰۳: اگر مرا تو نخواهی دلم تو را نگذارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر مرا تو نخواهی دلم تو را نگذارد تو هم به صلح گرایی اگر خدا بگمارد هزاران عاشق داری به جان و دل نگرانت که تا سعادت و دولت که را به تخت برآرد ز عشق عاشق مفلس عجب فتند لئیمان که آنچ رشک شهان شد گدا امید چه دارد عجب مدار ز مرده که از خدا طلبد جان عجب مدار ز تشنه که دل به آب سپارد عجب مدار ز کوری که نور دیده بجوید و یا ز چشم اسیری که اشک غربت بارد ز بس دعا که بکردم دعا شدست وجودم که هر که بیند رویم دعا به خاطر آرد سلام و خدمت کردم مرا بگفت که چونی مهم مس چه برآید چو کیمیا نگذارد چگونه باشد صورت به وفق فکر مصور چگونه می شود انگور گر کفش نفشارد مولانا بلخی