مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۹۱: دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید زحمت سرما و دود رفت به کور و کبود شاخ گل سرخ را وقت نثاران رسید باغ ز سرما بکاست شد ز خدا دادخواست لطف خدا یار شد دولت یاران رسید آمد خورشید ما باز به برج حمل معطی صاحب عمل سیم شماران رسید طالب و مطلوب را عاشق و معشوق را همچو گل خوش کنار وقت کناران رسید بر مثل وام دار جمله به زندان بدند زرگر بخشایشش وام گزاران رسید جمله صحرا و دشت پر ز شکوفه ست و کشت خوف تتاران گذشت مشک تتاران رسید هر چه بمردند پار حشر شدند از بهار آمد میر شکار صید شکاران رسید آن گل شیرین لقا شکر کند از خدا بلبل سرمست ما بهر خماران رسید وقت نشاط ست و جام خواب کنون شد حرام اصل طرب ها بزاد شیره فشاران رسید جام من از اندرون باده من موج خون از ره جان ساقی خوب عذاران رسید مولانا بلخی