مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۸۳: جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد این دو که هر دو یکیست جز که همان یک مباد فرد چرا شد عدد از سبب خوی بد ز آتش بادی بزاد در سر ما رفت باد گشت جدا موج ها گر چه بد اول یکی از سبب باد بود آنک جدایی بزاد جام دوی درشکن باده مده باد را چون دو شود پادشاه شهر رود در فساد روز فضیلت گرفت زانک یکی شمع داشت هر طرفی شب ز عجز شمع و چراغی نهاد گر چه ز رب العباد هر نفسی رحمتست کی بود آن دم که رب ماند و فانی عباد مولانا بلخی