مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۷۶: تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند خرقه بردرم از بیم و از امید درده شراب و واخرام از بیم و از امید پیش آر جام آتش اندیشه سوز را کاندیشه هاست در سرم از بیم و از امید کشتی نوح را که ز طوفان امان ماست بنما که زیر لنگرم از بیم و از امید آن زر سرخ و نقد طرب را بده که من رخسارزرد چون زرم از بیم و از امید در حلقه ز آنچ دادی در حلق من بریز کآخر چو حلقه بر درم از بیم و از امید بار دگر به آب ده این رنگ و بوی را کاین دم به رنگ دیگرم از بیم و از امید ز آبی که آب کوثر اندر هوای اوست کاندر هوای کوثرم از بیم و از امید در عین آتشم چو خلیلم فرست آب کزر مثال بتگرم از بیم و از امید کوری چشم بد تو ز چشمم نهان مشو کز چشم ها نهانترم از بیم و از امید در آفتاب روی خودم دار زانک من مانند این غزل ترم از بیم و از امید مولانا بلخی