مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۶۱: لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد تشنیع می زنی که جفا کرد آن نگار خوبی که دید در دو جهان کو جفا نکرد عشقش شکر بس است اگر او شکر نداد حسنش همه وفاست اگر او وفا نکرد بنمای خانه ای که از او نیست پرچراغ بنمای صفه ای که رخش پرصفا نکرد این چشم و آن چراغ دو نورند هر یکی چون آن به هم رسید کسیشان جدا نکرد چون روح در نظاره فنا گشت این بگفت نظاره جمال خدا جز خدا نکرد هر یک از این مثال بیانست و مغلطه است حق جز ز رشک نام رخش والضحی نکرد خورشیدروی مفخر تبریز شمس دین بر فانیی نتافت که آن را بقا نکرد مولانا بلخی