مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۴۹: ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند دیدی که جمله رفتند تنها رهات کردند ای یوسف امانت آخر برادرانت بفروختندت ارزان و اندک بهات کردند آن ها که این جهان را بس بی وفا بدیدند راه اختیار کردند ترک حیات کردند بسیار خصم داری پنهان و می نبینی کاین جمله حیله کردی ویشانت مات کردند شاهان که نابدیدند چون حال تو بدیدند از مهر و از عنایت جمله دعات کردند با ساکنان سینه بنشین که اهل کینه مانند طفل دینه بی دست و پات کردند آن ها نهفتگانند وین ها که اهل رازند از رنگ همچو چنگی باری دوتات کردند اندیشه کن از آن ها کاندیشه هات دانند کم جو وفا از این ها چون بی وفات کردند مولانا بلخی