مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۴۵: مرغی که ناگهانی در دام ما درآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرغی که ناگهانی در دام ما درآمد بشکست دام ها را بر لامکان برآمد از باده گزافی شد صاف صاف صافی وز درد هر دو عالم جوشید و بر سر آمد جان را چو شست از گل معراج برشد آن دل آن جا چو کرد منزل آن جاش خوشتر آمد در عالم طراوت او یافت بس حلاوت وز وصف لاله رویان رویش مزعفر آمد زان ماه هر که ماند وین نقش را نخواند در نقش دین بماند والله که کافر آمد ز اوصاف خود گذشتم وز خود برهنه گشتم زیرا برهنگان را خورشید زیور آمد الله اکبر تو خوش نیست با سر تو این سر چو گشت قربان الله اکبر آمد هر جان باملالت دورست از این جلالت چون عشق با ملولی کشتی و لنگر آمد ای شمس حق تبریز دل پیش آفتابت در کم زنی مطلق از ذره کمتر آمد مولانا بلخی