مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۴۲: آن ماه کو ز خوبی بر جمله میدواند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن ماه کو ز خوبی بر جمله می دواند ای عاشقان شما را پیغام می رساند سوی شما نبشت او بر روی بنده سطری خط خوان کیست این جا کاین سطر را بخواند نقشش ز زعفران است وین سطر سر جانست هر حرف آتشی نو در دل همی نشاند کنجی و عشق و دلقی ما از کجا و خلقی لیک او گرفته حلقی ما را همی کشاند بی دست و پا چو گویی سوی وییم غلطان چوگان زلف ما را این سو همی دواند چون این طرف دویدم چوگانش حمله آرد سوی خودم کشاند این سر بگو کی داند هر سو که هست مستم چوگان او پرستم در عین نیست هستم تا حکم خود براند گر زانک تو ملولی با خفتگان بنه سر زیرا فسردگان را هم خواب وارهاند آن جا که شمس دینم پیدا شود به تبریز والله که در دو عالم نی درد و درد ماند مولانا بلخی