مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۱۰: باز شیری با شکر آمیختند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز شیری با شکر آمیختند عاشقان با همدگر آمیختند روز و شب را از میان برداشتند آفتابی با قمر آمیختند رنگ معشوقان و رنگ عاشقان جمله همچون سیم و زر آمیختند چون بهار سرمدی حق رسید شاخ خشک و شاخ تر آمیختند رافضی انگشت در دندان گرفت هم علی و هم عمر آمیختند بر یکی تختند این دم هر دو شاه بلک خود در یک کمر آمیختند هم شب قدر آشکارا شد چو عید هم فرشته با بشر آمیختند هم زبان همدگر آموختند بی نفور این دو نفر آمیختند نفس کل و هر چه زاد از نفس کل همچو طفلان با پدر آمیختند خیر و شر و خشک و تر زان هست شد کز طبیعت خیر و شر آمیختند من دهان بستم تو باقی را بدان کاین نظر با آن نظر آمیختند بهر نور شمس تبریزی تنم شمع وارش با شرر آمیختند مولانا بلخی