مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۰۱: عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید دولتی هست حریفان سر دولت خارید چو شکر یک دل و آغشته این شیر شوید که ظریفید و لطیفید و نکومقدارید دانه چیدن چه مروت بود آخر مکنید که امیران دو صد خرمن و صد انبارید با چنین لاله رخان روح چرا نفزایید در چنین معصره ای غوره چرا افشارید دست در دامن همچون گل و ریحانش زنید نه که پرورده و بسرشته آن گلزارید رنگ دیدیت بسی جان و حیاتیش نبود مه خوبان مرا از چه چنین پندارید چون ره خانه ندانید که زاده وصلید چون سره و قلب ندانید کز این بازارید فخر مصرید چو یوسف هله تعبیر کنید چو لب نوش وفا جمله شکر می کارید ملکانید و ملک زاده ز آغاز و سرشت گر چه امروز گدایانه چنین می زارید ساقیان باده به کف گوش شما می پیچند گرد خمخانه برآیید اگر خمارید همه صیاد هنر گشته پی بی عیبی همه عیبید چو در مجلس جان هشیارید شمس تبریز درآمد به عیان عذر نماند دیده روح طلب را به رخش بسپارید مولانا بلخی