مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۷۸۸: آه کان طوطی دل بیشکرستان چه کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه کان طوطی دل بی شکرستان چه کند آه کان بلبل جان بی گل و بستان چه کند آنک از نقد وصال تو به یک جو نرسید چو گه عرض بود بر سر میزان چه کند آنک بحر تو چو خاشاک به یک سوش افکند چو بجویند از او گوهر ایمان چه کند نقش گرمابه ز گرمابه چه لذت یابد در تماشاگه جان صورت بی جان چه کند با بد و نیک بد و نیک مرا کاری نیست دل تشنه لب من در شب هجران چه کند دست و پا و پر و بال دل من منتظرند تا که عشقش چه کند عشق جز احسان چه کند آنک او دست ندارد چه برد روز نثار و آنک او پای ندارد گه خیزان چه کند آنک بر پرده عشاق دلش زنگله نیست پرده زیر و عراقی و سپاهان چه کند آنک از باده جان گوش و سرش گرم نشد سرد و افسرده میان صف مستان چه کند آنک چون شیر نجست از صفت گرگی خویش چشم آهوفکن یوسف کنعان چه کند گر چه فرعون به در ریش مرصع دارد او حدیث چو در موسی عمران چه کند آنک او لقمه حرص است به طمع خامی او دم عیسی و یا حکمت لقمان چه کند بس کن و جمع شو و بیش پراکنده مگو بی دل جمع دو سه حرف پریشان چه کند شمس تبریز تویی صبح شکرریز تویی عاشق روز به شب قبله پنهان چه کند مولانا بلخی