مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۷۳۱: پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود از شراب لایزالی جان ما مخمور بود ما به بغداد جهان جان اناالحق می زدیم پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود پیش از آن کاین نفس کل در آب و گل معمار شد در خرابات حقایق عیش ما معمور بود جان ما همچون جهان بد جام جان چون آفتاب از شراب جان جهان تا گردن اندر نور بود ساقیا این معجبان آب و گل را مست کن تا بداند هر یکی کو از چه دولت دور بود جان فدای ساقیی کز راه جان در می رسد تا براندازد نقاب از هر چه آن مستور بود ما دهان ها باز مانده پیش آن ساقی کز او خمرهای بی خمار و شهد بی زنبور بود یا دهان ما بگیر ای ساقی ور نی فاش شد آنچ در هفتم زمین چون گنج ها گنجور بود شهر تبریز ار خبر داری بگو آن عهد را آن زمان کی شمس دین بی شمس دین مشهور بود مولانا بلخی