مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۸۲: یکی لحظه از او دوری نباید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی لحظه از او دوری نباید کز آن دوری خرابی ها فزاید تو می گویی که بازآیم چه باشد تو بازآیی اگر دل در گشاید بسی این کار را آسان گرفتند بسی دشوارها آسان نماید چرا آسان نماید کار دشوار که تقدیر از کمین عقلت رباید به هر حالی که باشی پیش او باش که از نزدیک بودن مهر زاید اگر تو پاک و ناپاکی بمگریز که پاکی ها ز نزدیکی فزاید چنانک تن بساید بر تن یار به دیدن جان او بر جان بساید چو پا واپس کشد یک روز از دوست خطر باشد که عمری دست خاید جدایی را چرا می آزمایی کسی مر زهر را چون آزماید گیاهی باش سبز از آب شوقش میندیش از خری کو ژاژ خاید سرک بر آستان نه همچو مسمار که گردون این چنین سر را نساید مولانا بلخی