مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۶۲: اگر عالم همه پرخار باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر عالم همه پرخار باشد دل عاشق همه گلزار باشد وگر بی کار گردد چرخ گردون جهان عاشقان بر کار باشد همه غمگین شوند و جان عاشق لطیف و خرم و عیار باشد به عاشق ده تو هر جا شمع مرده ست که او را صد هزار انوار باشد وگر تنهاست عاشق نیست تنها که با معشوق پنهان یار باشد شراب عاشقان از سینه جوشد حریف عشق در اسرار باشد به صد وعده نباشد عشق خرسند که مکر دلبران بسیار باشد وگر بیمار بینی عاشقی را نه شاهد بر سر بیمار باشد سوار عشق شو وز ره میندیش که اسب عشق بس رهوار باشد به یک حمله تو را منزل رساند اگر چه راه ناهموار باشد علف خواری نداند جان عاشق که جان عاشقان خمار باشد ز شمس الدین تبریزی بیابی دلی کو مست و بس هشیار باشد مولانا بلخی