مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۶۱: بیا ای زیرک و بر گول میخند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا ای زیرک و بر گول می خند بیا ای راه دان بر غول می خند چو در سلطان بی علت رسیدی هلا بر علت و معلول می خند اگر بر نفس نحسی دیو شد چیر برو بر خاذل و مخذول می خند چو مرده مرده ای را کرد معزول تو خوش بر عازل و معزول می خند مثال محتلم پندار عزلش تو هم بر فاعل و مفعول می خند یکی در خواب حاصل کرد ملکی برو بر حاصل و محصول می خند سؤالی گفت کوری پیش کری دلا بر سائل و مسول می خند وگر گوید فروشستم فلان را هلا بر غاسل و مغسول می خند چو نقدت دست داد از نقل بس کن خمش بر ناقل و منقول می خند مولانا بلخی