مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۵۸: بگو دل را که گرد غم نگردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگو دل را که گرد غم نگردد ازیرا غم به خوردن کم نگردد نبات آب و گل جمله غم آمد که سور او به جز ماتم نگردد مگرد ای مرغ دل پیرامن غم که در غم پر و پا محکم نگردد دل اندر بی غمی پری بیابد که دیگر گرد این عالم نگردد دلا این تن عدو کهنه تست عدو کهنه خال و عم نگردد دلا سر سخت کن کم کن ملولی ملول اسرار را محرم نگردد چو ماهی باش در دریای معنی که جز با آب خوش همدم نگردد ملالی نیست ماهی را ز دریا که بی دریا خود او خرم نگردد یکی دریاست در عالم نهانی که در وی جز بنی آدم نگردد ز حیوان تا که مردم وانبرد درون آب حیوان هم نگردد خموش از حرف زیرا مرد معنی بگرد حرف لا و لم نگردد مولانا بلخی