مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۴۱: در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد کز بخت یکی ماه رخی خوب درافتاد چشم و دل عشاق چنان پر شد از آن حسن تا قصه خوبان که بنامند برافتاد بس چشمه حیوان که از آن حسن بجوشید بس باده کز آن نادره در چشم و سر افتاد مه با سپر و تیغ شبی حمله او دید بفکند سپر را سبک و بر سپر افتاد ما بنده آن شب که به لشکرگه وصلش در غارت شکر همه ما را حشر افتاد خونی بک هجران به هزیمت علم انداخت بر لشکر هجران دل ما را ظفر افتاد گفتند ز شمس الحق تبریز چه دیدیت گفتیم کز آن نور به ما این نظر افتاد مولانا بلخی