مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۲۰: از سرو مرا بوی بالای تو میآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از سرو مرا بوی بالای تو می آید وز ماه مرا رنگ و سیمای تو می آید هر نی کمر خدمت در پیش تو می بندد شکر به غلامی حلوای تو می آید هر نور که آید او از نور تو زاید او می مژده دهد یعنی فردای تو می آید گل خواجه سوسن شد آرایش گلشن شد زیرا که از آن خنده رعنای تو می آید هر گه ز تو بگریزم با عشق تو بستیزم اندر سرم از شش سو سودای تو می آید چون برروم از پستی بیرون شوم از هستی در گوش من آن جا هم هیهای تو می آید اندر دل آوازی پرشورش و غمازی آن ناله چنین دانم کز نای تو می آید روزست شبم از تو خشکست لبم از تو غم نیست اگر خشکست دریای تو می آید زیر فلک اطلس هشیار نماند کس زیرا که ز بیش و پس می های تو می آید از جور تو اندیشم جور آید در پیشم بینم که چنان تلخی از رای تو می آید شمس الحق تبریزی اندیشه چو باد خوش جان تازه کند زیرا صحرای تو می آید مولانا بلخی