مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۰۴: هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد زخمی چو حسینستش جامی چو حسن دارد غم نیست اگر ماهش افتاد در این چاهش زیرا رسن زلفش در دست رسن دارد نفس ار چه که زاهد شد او راست نخواهد شد گر راستیی خواهی آن سرو چمن دارد صد مه اگر افزاید در چشم خوشش ناید با تنگی چشم او کان خوب ختن دارد از عکس ویست ای جان گر چرخ ضیا دارد یا باغ گل خندان یا سرو و سمن دارد گر صورت شمع او اندر لگن غیرست بر سقف زند نورش گر شمع لگن دارد گر با دگرانی تو در ما نگرانی تو ما روح صفا داریم گر غیر بدن دارد بس مست شدست این دل وز دست شدست این دل گر خرد شدست این دل زان زلف شکن دارد شمس الحق تبریزی شاه همه شیرانست در بیشه جان ما آن شیر وطن دارد مولانا بلخی