مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۰۲: آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد وان کس که تو را بیند ای ماه چه غم دارد از رنگ بلور تو شیرین شده جور تو هر چند که جور تو بس تند قدم دارد ای نازش حور از تو وی تابش نور از تو ای آنک دو صد چون مه شاگرد و حشم دارد ور خود حشمش نبود خورشید بود تنها آخر حشم حسنش صد طبل و علم دارد بس عاشق آشفته آسوده و خوش خفته در سایه آن زلفی کو حلقه و خم دارد گفتم به نگار من کز جور مرا مشکن گفتا به صدف مانی کو در به شکم دارد تا نشکنی ای شیدا آن در نشود پیدا آن در بت من باشد یا شکل بتم دارد شمس الحق تبریزی بر لوح چو پیدا شد والله که بسی منت بر لوح و قلم دارد مولانا بلخی