مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۶۰۱: آن عشق که از پاکی از روح حشم دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن عشق که از پاکی از روح حشم دارد بشنو که چه می گوید بنگر که چه دم دارد گر جسم تنک دارد جان تو سبک دارد هر چند که صد لشکر در کتم عدم دارد گر مانده ای در گل روی آر به صاحب دل کو ملک ابد بخشد کو تاج قدم دارد ای دل که جهان دیدی بسیار بگردیدی بنمای که را دیدی کز عشق رقم دارد ای مرکب خود کشته وی گرد جهان گشته بازآی به خورشیدی کز سینه کرم دارد آن سینه و چون سینه صیقل ده آیینه آن سینه که اندر خود صد باغ ارم دارد این عشق همی گوید کان کس که مرا جوید شرطیست که همچون زر در کوره قدم دارد من سیمتنی خواهم من همچو منی خواهم بیزارم از آن زشتی کو سیم و درم دارد القاب صلاح الدین بر لوح چو پیدا شد انصاف بسی منت بر لوح و قلم دارد مولانا بلخی