مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۵۹۳: برون شو ای غم از سینه که لطف یار میآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می آید نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او مرا از فرط عشق او ز شادی عار می آید مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید برو ای شکر کاین نعمت ز حد شکر بیرون شد نخواهم صبر گر چه او گهی هم کار می آید روید ای جمله صورت ها که صورت های نو آمد علم هاتان نگون گردد که آن بسیار می آید در و دیوار این سینه همی درد ز انبوهی که اندر در نمی گنجد پس از دیوار می آید مولانا بلخی