مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۵۹۲: اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند بگرداند مرا آن کس که گردون را بگرداند اگر این لشکر ما را ز چشم بد شکست افتد به امر شاه لشکرها از آن بالا فروآید اگر باد زمستانی کند باغ مرا ویران بهار شهریار من ز دی انصاف بستاند شمار برگ اگر باشد یکی فرعون جباری کف موسی یکایک را به جای خویش بنشاند مترسان دل مترسان دل ز سختی های این منزل که آب چشمه حیوان بتا هرگز نمیراند رایناکم رایناکم و اخرجنا خفایاکم فان لم تنتهوا عنها فایانا و ایاکم و ان طفتم حوالینا و انتم نور عینانا فلا تستیاسوا منان فان العیش احیاکم شکسته بسته تازی ها برای عشقبازی ها بگویم هر چه من گویم شهی دارم که بستاند چو من خود را نمی یابم سخن را از کجا یابم همان شمعی که داد این را همو شمعم بگیراند مولانا بلخی